محصول و خدمات | تعداد | جمع |
---|
آیا نرخ پیشکسوت معرفی شدن در صنعت چاپ -توسط تهیه کننده سیازنگی- پنج میلیون پانصد هزار تومان است؟
آیا دانش و شناخت سایر کشورها در حوزه چاپ از ما کمتر است که طی سالیان متمادی به یکباره صد چهره در صنعت چاپ معرفی نکرده اند؟
آیا تهیه کننده ناموفق سینما، صنعت چاپ را می شناسد یا فقط صد چهره هر کدام پنج میلیون پانصد هزار تومان اهمیت دارد؟
چه معیاری و چه استانداری برای انتخاب صد چهره لحاظ شده؟ چه شخص یا اشخاصی بر اساس چه منابعی این معیار و استاندارد را تعریف نموده اند؟
آیا سر نوشت فیلم سیازنگی منتظر فیلم صد چهره صنعت چاپ است؟
در همین راستا دوستان زیادی از اهالی محترم صنعت چاپ نقد خود را برای ما ارسال نموده اند که بر اساس درخواست غلامرضا شجاع به این موضوع پرداخته و متن ها منتشر خواهد شد. در زمان انتشار این متون -جمعه28 شهریور- یک یادداشت برای آژانس خبری ارسال شد.
یادداشت میهمان
موضوع صد چهره برتر یا ماندگار صنعت چاپ از دو منظر قابل نقد است:
1. اهلیت و صلاحیت مرجع تشخیصدهنده:
من به احترام برخی چهرههایی که نام و تصویرشان در هئیت امنای خودخوانده وجود دارد در این زمینه سکوت میکنم فقط به ذکر دو فاجعه اکتفا میکنم:
فاجعه اول: چرا یک روش کار، یک سری شاخص، یک سری سنجه کیفی و یک سری مفاهیم توصیفی مکتوب شده برای انتخابها وجود ندارد؟
فاجعه دوم: چرا تعداد قابل توجهی از چهرههایی که نام و تصویرشان در هئیت امنا وجود داشت خودشان جزء برگزیدگان و چهرههای برتر هستند؟
به همین دو تا اکتفا میکنم. البته موارد فاجعهبار و ناپسندتر دیگری هم هست. مثلاً محافظهکاری مشمئزکننده در انتخابها. تا جایی که صلاح دیدهاند هم دل آقای .... و هم دل آقای ... را توامان به دست بیاورند.
2. نتیجه کار هئیت امنا:
پس از چند ماه مدتی است که نام سی و هفت هشت نفر اعلام شده است. صرف نظر از فجایعی که در بالا برشمردم که در این انتخابها نمود دارد سئوالات زیر بیپاسخ مانده است:
آیا در این صنعت پر ادعا که یکی ابرصنعت مینامدش یکی فراصنعت و دیگری صنعت مادر میخواندش بجز مدیرعاملان و سرمایهداران چاپچی هیچ چهره ماندگار دیگری نیست؟
آیا ما که ادعایمان آسمان را متلاشی کرده است یک مولف یک نویسنده یک محقق در این صنعت نداریم که غلط ماندگاری کرده باشد؟
آیا ما یک استاد دانشگاه در رشته چاپ نداریم که ارزش ماندگاری و ثبت داشته باشد؟
آیا در پس این همه سال تربیت دانشجو یک دانشجوی موفق یا پایاننامهی به درد بخور نداشتهایم که معرفی کنیم؟
آیا در طول دههها تعمیر و سرویس و نگهداری ماشینآلات یک مکانیک یا برقکار یا سرویسکار نداشتهایم که جایگزین آقای شایستهخصلت معرفی کنیم؟
آیا یک اپراتور به درد بخور نداریم که معرفی کنیم؟
البته طبعا دانشجو و مولف و استاد و اپراتور پنج میلیون تومان ندارند که بدهند.
آیا در بین دهها کارشناس چاپ ارشاد که بسیاری از امضاهای حیاتی و تصمیمات را برای اهالی چاپ ایران میگیرند دو تا نفر نبود که معرفی و تقدیر کنیم و الگوشان کنیم برای بقیه؟
نکته بعدی انتخاب درگذشتگان این صنعت است بهعنوان چهره ماندگار و برتر
ملاک چه بوده؟ اگر چند سال از مرگ یک چاپچی گذشته باشد میتواند ماندگار معرفی شود؟ یک سال؟ پنج سال؟ چهرهای مثل نوریانی یا توتونچیان یا دمیرچی یا ... چرا نیستند؟
بگذریم. صنعت چاپ ایران پر شده از تعارف و مصلحتسنجیهای حالبهمزن و من بمیرم و تو بمیریهای این و آن و پیشکسوتهایی که حرفشان فقط برای تعارف پذیرا دارد. حالا این وسط یه سری هم ندانسته میخواهند کار خوبی بکنند ولی فاتحه میخوانند.
ای کاش برخی از این موسفیدان و روسای هیاتمدیرهها و ... کمی مناعت طبع داشتند و بجای خودشان دیگرانی را معرفی میکردند که بوی بد محفلگرایی و رفیقبازی از این کار بلند نشود.
به در خواست ارسال کننده نام وی محفوظ ماند.
برگرفته از آژانس خبری چاپ و بسته بندی ایران